باکوچه آواز رفتن نیست فانوس رفاقت روشن نیست.. نترس از هجوم حضورم..! چیزی جز تنهایی با من نیست.. ترسم، بی تردید نیست از جاده.. از سایه.... تاریک تاریکم،من از من میترسم.. من از سایه های شب بی رفیقی.. من از نارفیقانه بودن.... میترسم..! ح.م.آشنا
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » حسین میرمرتضوی ( شنبه 88/6/21 :: ساعت 4:9 عصر )